سلام
خوبین
🍀عکس آخر غیر آشپزی هست


🍀تو پست قبلی سوال کردم کدوم بشقاب به نظرتون بشقاب منه روی میز
چقدر شماها همه هم صدا گفتین بشقاب سمت راست😅😅
چقدر تفاهم دارید آخه
همه جوابا هم اشتباه بود 😅😆
کی گفته من باید کنار قوری باشم
قوری هر جایی میتونه باشه
میز کوچیکه و دستا بلند 😆و دستشون میرسه 😅😉
تازه برا خانوم خونه هم باید چایی بریزن😎


🍀خوب و اما سه دقیقه در قیامت

یه جایی روای میگه در اثر خطاهایی که تو دفتر اعمالم بود حس میکردم باد گرم و سوزانی از سمت چپ به طرفم میوزه و وجودم رو ازار میده
فقط سینه و دست و صورتم نمی سوزن
و این به برکت اشک امام حسین ع بوده 😢


حسین چه نام غریبی است
و چه داغ غریبی
و چه معجزه و عشقی

چقدر دلم تنگه زیارت و روضه شد 😢

🍀راستی تو عکس دوم یکی از ظرفا رو با ویترای طرح زدم
یادمه رو این ظرف امتحانی طرح زدم بعدش برای اولین بار رفتیم کربلاااا
آخ آخ اولین زیارت
امان از اولین بارها
یادمه داخل اتوبوس بودیم و میرفتیم سمت هتل راوی گفت سمت راستتون رو نگاه کنید گنبد حضرت ابوافضل دیده میشه
و چه نگاه سختی بود اولین نگاه
یادمه دلم میخواست اتوبوس تا ابد همونجا بمونه و من ببینم و گریه کنم و سلام بدم
قلبم میخواست از بدنم کنده بشه انگار
هیچ وقت اولین نگاهم به گنبد آقا یادم نمیره
چه حیف که زودی رسیدیم هتل و گفتن پیاده بشین
کاش اون لحظه منو به حال خودم میذاشتن و میموندم لب پنجره ماشین😔


🍀خلاصه بازم پرحرفی کردم
ولی دیگه بعد از برگشتن از کربلا همت نکردم بقیه رو رنگ کنم و ایشون تک و تنها موندن


اللهم عجل لولیک الفرج💌💝